{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
هی فلانی زندگی شاید همین باشد یک فریب ساده و کوچک من گمانم زندگی باید همین باشد زخم خوردن آن هم از دست عزیزی که برایت هیچ کس چون او گرامی نیست بی گمان باید همین باشد
بزرگترین موفقیت زندگی ام این بوده که با چشم های خود ببینم که چطور فراموشم می کنند
تنها دو گروه نمى توانند افکار خود را عوض کنند: دیوانگان تیمارستان و مردگان گورستان
برای آدمها مرز بگذاید. مرز صمیمیت مرز تماس فیزیکی مرز رفتار مرز کلام شما این مرز را تعیین کنید وهمیشه یک قدم عقب تر بایستید.همیشه...
می گفت : خُب چکار کنم ... ؟! از دور خیلی شبیه ِ خوشبختی بود ...
فکــر کنم بـُــزی که من بایـــد به دهنــش شیــرین میومــدم و گـُـرگ خورده ...!!
انقدر زمين خورده ام ... كه به جرم زمين خواري انفرادي دنيا را به نامم زده اند
سکوت همیشه به معنای رضایت نیست. گاهی یعنی خسته ام از این که مدام به کسانی که هیچ اهمیتی به فهمیدن نمی دهند توضیح دهم.
خدایاپناهم باش،یارم باش،جهان تاریکی محض است،می ترسم،کنارم باش.
نگران فردا نباش ،خدای دیروز و امروزت،فردا هم هست.
بچه که بودیم همه غصهمون از این بود که دوستامون بازیمون ندن. الآن هم همهی غصهمون از اینه که دوستامون بازیمون میدن :|
بع بعضیــا هم باس گفت : ﮔﺮﺩﻧﺖ ﺩﺭﺩ ﻧﮕﯿﺮﻩ ﺍﯾﻨﻘﺪ ﺳﺮﮎ ﻣﯿﮑﺸﯽ ﺗﻮ کاﺭمون ؟ :|
همیشه اونـــی که از همه بیـــشتر دوستـــش داری... از همه بهــتر, بیشـــتر, و بــه روزتر گنـــد میزنـــه به اعصابـــت..!
اشك ها قطـره نيستنـد ! بلكه كلمـاتى هستنـد كه مى افتنـد .... فقط بخاطـر اينكه : پيـدا نـميكنند كسى را كه معنــى اين كلمـات را بــفهمـد ... !!
کـــــلافه که باشی دلتنگ کسی هستی که نیست حوصله کسی را نداری که هست !!!
او مرا از چشمش انداخت و من بلندش کردم تا اوج,من روشنش کردم اما او خاموشی ام را جشن گرفت
هی فلانی زندگی شاید همین باشد یک فریب ساده و کوچک من گمانم زندگی باید همین باشد زخم خوردن آن هم از دست عزیزی که برایت هیچ کس چون او گرامی نیست بی گمان باید همین باشد
بزرگترین موفقیت زندگی ام این بوده که با چشم های خود ببینم که چطور فراموشم می کنند
تنها دو گروه نمى توانند افکار خود را عوض کنند: دیوانگان تیمارستان و مردگان گورستان
برای آدمها مرز بگذاید. مرز صمیمیت مرز تماس فیزیکی مرز رفتار مرز کلام شما این مرز را تعیین کنید وهمیشه یک قدم عقب تر بایستید.همیشه...
می گفت : خُب چکار کنم ... ؟! از دور خیلی شبیه ِ خوشبختی بود ...
فکــر کنم بـُــزی که من بایـــد به دهنــش شیــرین میومــدم و گـُـرگ خورده ...!!
انقدر زمين خورده ام ... كه به جرم زمين خواري انفرادي دنيا را به نامم زده اند
سکوت همیشه به معنای رضایت نیست. گاهی یعنی خسته ام از این که مدام به کسانی که هیچ اهمیتی به فهمیدن نمی دهند توضیح دهم.
خدایاپناهم باش،یارم باش،جهان تاریکی محض است،می ترسم،کنارم باش.
نگران فردا نباش ،خدای دیروز و امروزت،فردا هم هست.
بچه که بودیم همه غصهمون از این بود که دوستامون بازیمون ندن. الآن هم همهی غصهمون از اینه که دوستامون بازیمون میدن :|
بع بعضیــا هم باس گفت : ﮔﺮﺩﻧﺖ ﺩﺭﺩ ﻧﮕﯿﺮﻩ ﺍﯾﻨﻘﺪ ﺳﺮﮎ ﻣﯿﮑﺸﯽ ﺗﻮ کاﺭمون ؟ :|
همیشه اونـــی که از همه بیـــشتر دوستـــش داری... از همه بهــتر, بیشـــتر, و بــه روزتر گنـــد میزنـــه به اعصابـــت..!
اشك ها قطـره نيستنـد ! بلكه كلمـاتى هستنـد كه مى افتنـد .... فقط بخاطـر اينكه : پيـدا نـميكنند كسى را كه معنــى اين كلمـات را بــفهمـد ... !!
کـــــلافه که باشی دلتنگ کسی هستی که نیست حوصله کسی را نداری که هست !!!
او مرا از چشمش انداخت و من بلندش کردم تا اوج,من روشنش کردم اما او خاموشی ام را جشن گرفت
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}